رسانه بی کلک

به دلیل علاقه ام به بررسی ساختار ظاهری سایتها و وبلاگها (ریخت شناسی)  ، با یکی از دوستان درباره سایتها و وبلاگهای مطرح ، بحثی مقایسه ای می کردیم. تا اینکه به سایت بی بی سی ، به خصوص بخش فارسی آن رسیدیم.

بحث درباره سایت خبری بی بی سی (به ویژه بخش فارسی آن) ما را به این نتیجه جالب رساند که اولا ، سایتهای بی بی سی به لحاظ ریخت شناسی ، هیچ ویژگی خاصی (به لحاظ بصری) ندارند بلکه  وجه قوت آنها سرعت خوب لود شدن و ساختار مناسب موضوعات است که دستیابی به اطلاعات را راحت می کند .

 و اما نتیجه دوم که برخی باورها را مخدوش می کند این که اگر یک سازمان خبری مثل بی بی سی ، توانسته باشد برای خودش مشروعیتی مثال زدنی نزد مخاطب دست و پا کند  بنابر این  اصلا نیاز به «زلم زیمبو»  ندارد ! باور کنید بی بی سی حتی اگر در زمینه قرمز تند (که چشم را آزار می دهد) ، با فونت 8 و به رنگ زرد کم رنگ هم سایت خبری اش را به روز کند ، باز مخاطبانش را به این راحتی از دست نخواهد داد . این نتیجه باور آنهایی که «سورنا» را از سر گشادش می زنند و فکر می کنند با هزینه کردن و خرید تکنولوژیهای روز ،برای رسانه ، مشروعیت هم می توانند بخرند ، به چالش می کشد.
این ها را برای تعریف از بی بی سی نگفتم ! غرض چیزی دیگر بود .
در خبرها آمده بود  : « بی بی سی به سبب متهم شدن به فریب بینندگان ، تمامی مسابقات تلفنی و برنامه هایی که با مشارکت بینندگان انجام می شد را به حالت تعلیق درآورد... در پی تحقیقات داخلی و متهم شدن بی بی سی به فریب بینندگان خود ، این شبکه هفت برنامه خود شامل برخی برنامه های کمدی و کودکان را تعلیق کرد.
در بعضی برنامه ها بینندگان گمراه می شدند و فکر می کردند رقیب انان در مسابقه یکی از بینندگان است اما طرف مقابل یکی از اعضای گروه تولیدی برنامه بود... مارک تامپسون مدیر عامل بی بی سی گفت : ما می خواهیم همه ارزش های بی بی سی را درک کنند و بداند فریب دادن بینندگان به هیچ وجه پذیرفتنی نیست ».

دغدغه آقای تامپسون برای داشتن رسانه ای «بی کلک» اولا : محترم ، ثانیا : قابل درک و ثالثا : به شدت باور نکردنی است . آنها که در رسانه گشتی زده اند و از دور و نزدیک دستی بر آتش دارند ، می دانند که این حرف نه درباره بی بی سی ، بلکه درباره همه رسانه ها ، تعارفی عوامفریبانه بیش نیست ! منتها چون «فریب» واژه ای بدآوا است ، نظریه پردازان آن را به «اثرگذاری» تغییر نام داده اند.

اما با این همه ، باز نمی شود به این راحتی در مشروعیت بی بی سی برای مخاطبان (عام) تردید کرد. چرا که بی بی سی خوب می داند چه طور ، هر از گاهی مشروعیتش را تجدید کند ! این خبر هم نمونه ای از این تجدید مشروعیت بود که در آن یک رسانه ، با یک «خودزنی» حساب شده ، بار دیگر صداقت و مشروعیتش را به رخ می کشد ، حتی اگر این کار مستلزم کشیدن گوش چند کارمند خاطی باشد ، چرا که : رسانه باید بماند ، رسانه ای که «ناموس» دنیای غرب به حساب می آید .

 در این باره بخوایند :

• تیر خلاص به سبک هریسون